اندیشه در استمرار انسان ،خروج از مسیر حبس و ورود در مسیر رشد می باشد. ابوسعید نیازی هشترودی آخرین مطالب
نويسندگان سه شنبه 23 مرداد 1391برچسب:نقد فیلم سیزده پنجاه و نه , :: 20:31 :: نويسنده : علی اسدی سهند آبادی
خلاصه داستان:
ساکنان دریا، پس از مدتی دیگر صدای امواج را نمیشنوند... چه تلخ است روایت غم بار عادت...
نقد و بررسی فیلم سیزده، پنجاه و نه
ایده سینمایی، پرداخت تلویزیونی
خلاصه داستان و عوامل فیلمی در ژانر دفاع مقدس با صحنههای جنگی متفاوت در سینمای ایران كه داستان فرمانده جنگی را روایت میکند که سالها پیش در جنگ زخمی شده و به حالت كما رفته، پس از سالها از کما بیرون میآید و با جامعه تازهای مواجه میشود. نویسنده و كارگردان: سامان سالور/ بازیگران: پرویز پرستویی، فرهاد اصلانی، صابر ابر، جمشید مشایخی، شاهرخ فروتنیان، مهران احمدی، افسانه چهرآزاد، سعید ابراهیمیفر/ فیلمبردار: مسعود سلامی/ صدابردار: محمد شاهوردی و تهیهكننده: جواد نوروزبیگی.
به عنوان بیننده تمام آثار سامان سالور، سخت است که تمام آن آثار را کنار بگذاریم و با ذهنی باز و بدون پیش فرض به تماشای «سیزده 59 »بنشینیم. مثل روز روشن است سالوری که ما میشناسیم قرار نیست این نوع سینما را ادامه دهد. البته بحث ارزشی و خوب و بد بودن این نوع سینما نیست. بحث این است که سالور در آثار گذشتهاش نشان داده که نوعی از سینما را میخواهد که تجربه گرایی، نوآوری بصری و روایی، فرم گرایی، عدم گرایش به سمت سینمای بدنه و امثالهم، جزئی از آن است و «سیزده 59 » دقیقا با این سینمایی که سالور میخواهد هیچ تناسبی ندارد. کاری به این نداریم که آن سینمایی که سالور میخواهد خوب است یا این نوع سینما اما این نکته را نمیتوان نادیده گرفت که اینها به هم نمیخورند و همجواری ناخوشایندی را پدید آوردهاند. پس طبیعی است که سالور با آن اشتیاقی که به آن جنس از سینما دارد به همان نیز برگردد ولی با این حال ناچارم مدت کوتاهی، فیلمی مثل «چند کیلو خرما برای مراسم تدفین» را فراموش کنم تا این یادداشت درگیر مفاهیم ارزشیای چون، آیا این سینما خوب است و یا آن سینما، نشود.
ایده: عاشقانهای در باب وضعیت دشوار بشری
![]() پرورش ایده: مصیبت نامهای در باب ضعفهای انسانی در مقابل پول و مقام
![]() مهمترین ضعف فیلم همین است. اما تنها ضعف فیلم این نیست. سالور از یک سوم ابتدایی فیلم به بعد کاملا تلویزیونی کار کرده است. به این معنا که روابط علی و معلولی را به شدت دست کم گرفته و در مواقعی هم مخاطب را بمباران شعار میکند، مثلا وقتی کاراکتر از بیمارستان فرار میکند با توجه به هشدار پزشکان مبنی بر احتمال شوکه شدن بیمار، این مخاطب است که شوکه میشود. شوکه میشود که چرا هیچ اتفاقی نمیافتد که چقدر راحت این بیماری که چند دهه در کما بوده از عرض اتوبانهای تهران گذر میکند و هرجا که دلش میخواهد میرود. در شرایطی که اگر کسی یک هفته در تهران نباشد راه خانهاش را گم میکند این نوع موارد در فیلم لطمه زننده هستند و روابط علی و معلولی و استحکام طرح داستانی را زیر سوال میبرند.
برخی مواقع هم از دهان کاراکترهای فیلم دیالوگهایی را میشنویم که فقط باید دنبال ربطش به موضوع و فیلم باشیم. مثل مونولوگ پایانی فیلم که پرویز پرستویی آن را به زبان میآورد و فقط جملهای زیباست و هیچ ربطی به فیلم ندارد، این یعنی دقیقا یک فیلم تلویزیونی. حالا بازیهای مصنوعی برخی بازیگران را نیز به این سیاهه اضافه کنید. بخصوص بازی به شدت بد مهران احمدی را که به نظرم بدترین بازی یک بازیگر ایرانی در نقش معتاد است. شاید تنها یادگاری که این فیلم به مخاطبانش میدهد آن نمای خوبی است که پرویز پرستویی بعد از آنکه ماجرا را میفهمد و در حال پرسه زدن در تهران امروز است، قامت خمیده اما سرپایش را در محدوده عمق میدان تصویر میبینیم و در پشت سرش قامت برج میلاد را. گویی کارگردان با این نما خواسته است این را بگوید که هرچقدر که بتون و فولاد، آن برج را برای ماندگاری بیشتر در تاریخ آماده کردهاند اما هنوز هم کسانی هستند که در این شرایط دشوار انسانی راست قامتند و گذر زمان اگرچه ظاهرشان را خمیده کرده اما هنوز هم سرپا و ایستایند. تنها یادگاری این فیلم این است و نه دیالوگهای شعاری سکانس پایانی فیلم یا احترام نظامی کاراکترها و امثالهم. سینما یعنی تصویر و گویا سالور در این فیلم برخلاف آثار گذشتهاش این را حسابی فراموش کرده است.
منتقد : حسین گودرزی _ تهران امروز منبع : تهران امروز، سی نت عکس، تهیه و تنظیم: سایت نقد فارسی هر گونه کپی برداری از این مطلب بدون ذکر دقیق منابع مخالف قانون بوده و شرعا حرام میباشد.
نظرات شما عزیزان: پيوندها
|
|||||||||||||||||
![]() |